این کار سفری است به یوش در جستجوی نشانه ها و ریشه ها، آن ها که شاید در شعر نیما خوانده باشیم ولی کمتر دیده باشیم شان: ازاکو، وازنا، ماخ اولا، کوهستان و اقلیم نور، و کوچه پس کوچه های محل تولدش یعنی روستای یوش که همیشه عاشقانه از آن یاد کرده است.
هر سه نفری را که با ایشان مصاحبه کردیم از همان خطه انتخاب شدند تا عملا با محیط زندگی نیما آشنا باشند. و با همین نگاه به معنا شناسی شعر «داروگ» پرداختیم، تصویری یگانه از پیوند اعتقادات ساده و بی آلایش روستایی با ارزش های متعالی جهانی مثل «آزادی». سعی ما ثبت این تصویر و نشانه شناسی مفاهیم فرهنگ محلی آن بوده است، به قول خود نیما این آبی است که ما بی سر و صدا و در حد بضاعت مان از رودخانه او بر گرفته ایم، و وارد وادی تحلیل و تمثیل و نقد نشدیم، این ها را به اهلش واگذار می کنیم.
اول ژانویه 2015
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر