پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

۱۳۹۴ آذر ۲۰, جمعه

بخش ۱/ "چهره های سکولاریسم" / سیندر بَنگستاد* / ترجمه کوروش اعتمادی**

پیوند سرا: طی سالهای اخیر، نویسندگان ایرانی‎ی زیادی، مقالات متعددی در باره "سکولاریسم" منتشر کردهاند. یکی از این نویسندگان، کوروش اعتمادی، نویسنده و مترجم  است. او برای دست‎یابی به نتایج مفید، و عملی، تصمیم گرفته است تمام فصول کتاب «چهرههای سکولاریسم»1، نوشته سیندر بنگستاد2، استاد دانشگاه اُسلو در نروژ را که به جهات مختلف، بویژه در رابطه با مفهوم فلسفی سکولاریسم و تجربه کشورهای غیراروپائی در برخوردشان برای سکولاریزه کردن جوامع خود، بسیار مهم و آموزنده می باشد، ترجمه نماید. پیوند سرا خوشوقت است که می تواند هر بخش ترجمه شده را بصورت دنباله دار منتشر نماید.

مقدمه:
آشنائی خوانندۀ ایرانی با مطالب کتاب«چهرههای سکولاریسم» ، از این جهت حائز اهمیت است که "سیندر بَنگستاد" نویسنده و مردم‎شناس نروژی، پژوهشهای خود را در خصوص مفهوم سکولاریسم و پروسۀ سکولاریزه شدن جوامع مختلف، هم در حوزۀ تئوریک و هم در حوزۀ عملی، پیش برده است. بویژه در حوزۀ عملی در روابطه با سکولاریزه شدن جوامع، مشاهدات خود را بر کشورهای غیراروپایی متمرکز کرده است که چگونه آنها برای دست یازیدن به دمکراسی از تولیدات فکری فلاسفه سیاسی غیربومی بهره میجویند. کشورهائی که نه مرکز و نه منشاء تدوین و تئوریزه کردن مقولۀ سکولاریسم بودهاند. 

از این رو، بنگستاد همزمان با تمرکز پژوهشهای خود بر عملکردهای دولتهای غیراروپایی جهت پیشبرد دمکراسی، به نظرات فلاسفه غربی در خصوص مفهوم سکولاریسم بازمیگردد که چگونه این مقوله، یعنی سکولاریسم، در جوامع غربی تعریف و بازده عملی خود را به نمایش گذاشته است. توجه نویسنده هم به منشاء و مفهوم واقعی سکولاریسم و هم به تجارب کشورهای غیراروپایی، باعث اهمیت این کتاب است.
کوروش اعتمادی
۲۶نوامبر ۲۰۱۵

«چهرههای سکولاریسم» عنوان کتاب پژوهشی‎ای است که مردم شناس نروژی، سیندر بَنگستاد، طی دوسال تدوین و به رشته تحریر درآورده است. بَنگستاد دلیل نوشتن این کتاب را چنین ذکر می‎کند: «در سال ۲۰۱۶ به سازمان ملل متحد در ژنو، قول دادم پژوهشی در رابطه با موضوعات سکولاریسم و سکولاریزه شدن جوامع انجام دهم.» او اشاره میکند که همزمان با این قول، تصمیم میگیرد به شهر کاپستادن3 در افریقای جنوبی، سفر کند تا پایاننامه تحصیلی خود را نیز که موضوع آن دیدگاه‌های مسلمانان شهر کاپستادن در خصوص اسلامیزه و/ یا سکولاریزه شدن افریقای جنوبی بود را به اتمام برساند. بنگستاد اشاره میکند این پژوهش که برای "انستیتوی تحقیقاتی مطالعه اسلام در دنیای مدرن در هلند"4 ، انجام می شد از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵، حدود پانزده ماه به طول انجامید و روش کار، علاوه بر تحقیق، حضورمستقیم بین اهالی شهر کاپستادن نیز بود تا از طریق تحقیق میدانی، از عکس‎العمل مسلمانان این شهر نسبت به گذارِ کشور افریقای جنوبی به دمکراسی در سال ۱۹۹۴مطلع شود.

بنگستاد در رابطه با پروژه خود، ابتداء، نتایج تحقیقات کلیۀ پژوهشگرانی را که از سال ۲۰۰۰ در باره چگونگی واکنشهای متفاوت اهالی شهر کاپستادن نسبت به پروسۀ گذار افریقای جنوبی به دمکراسی، مطالبی نوشته بودند را مطالعه میکند. نویسندگان مزبور، پژوهشهای خود را بر اساس گروه بندیهای اجتماعی و فرهنگی متفاوت متمرکز کرده و در نتیجه، نگاههای متفاوتی نسبت به چگونگی نظر مردم نسبت به گذار آفریقای جنوبی به دمکراسی به دست آورده بودند. اما علیرغم مطالعه همۀ تحقیقها، هنوز برای بنگستاد روشن نبود که چگونه سکولاریسم در این منطقه از جهان تعریف میگردد. او مینویسد: « تمام این رویدادها و مشاهدات، نکتهای را در من زنده میکرد و آن مسئله سکولاریسم و سکولاریزه شدن جوامع اروپایی است که تاریخچه و ویژگیهای خود را دارند.»

بنگستاد در رابطه با مشاهداتاش از سکولاریزه شدن اروپا به عنوان نمونه، به شهر ژنو در سوئیس اشاره میکند و مینویسد: « ژنو با ۱۸۰۰۰۰ شهروند در مقیاس اروپایی، شهر کوچکی محسوب میشود. این شهر با توجه به فضای صلح آمیزش، برای سازمان ملل متحد و صلیب سرخ جهانی بسیار شهر مطلوبی به حساب میاید. در این شهر بود که نخست، جین کالوین5، از سال ۱۵۳۶ تا ۱۵۶۴، پروتستانتیسم رفرمگرا را پایگاه مبارزاتی خود علیه استیلای کلیسای کاتولیک بر زندگی سیاسی و اجتماعی مردم این شهر بنا میکند. او در سال ۱۵۵۹ دانشگاه این شهر را بنیاد گذاشت. این شهر در واقع سمبل تاریخی برای جداییاش از کلیسای کاتولیک محسوب میشود که کنترل و نفوذ بی چون و چرایی بر این شهر اروپایی داشت که بعد پروتستانتیسم رفرمگرا آنرا نمایندگی کرد.»

بنگستاد در رابطه با شرایط تاریخی و کنونی شهر ژنو مینویسد: «همانطور که بعدها در بخشهای دیگر این کتاب اشاره خواهد شد در واقع جنبش رفرمگرای پروتستانتیسم مرکزیت اصلی پیشرفت جنبش سکولاریسم در اروپا محسوب میشود. و نیزهمانطور که آگاهی داریم، شهر ژنو، به لحاظ تاریخی، مرکزیت پیچیده سیاسیِ در اروپا به حساب میاید. چرا که بخش بزرگی از اهالی این شهر، شهروندان سوئیسی محسوب نشده و در واقع جزء ساکنین محلههای اعیان نشین کنار دریای لاس لِمون6 نمیباشند.

از سویی ژنو در فصل تابستان مرکز توریستهای ثروتمند از کشورهای عربی، بویژه توریستهای کشور عربستان سعودی است. در بین این توریستهای ثروتمندِ عرب، برادر ناتنیِ اُسامه بن لادن7، یسلام8 زندگی میکند که تولید کننده عطر است. همچنین گاه در تابستانها، در پارک‎های زیبا و سرسبز، زنان سعودی را با حجاب و نقاب بر چهره، مشاهده می کنیم که با فاصله چندین قدم عقبتر از همسرانشان، از کنار پسران سوئیسی با شورت و دختران بیکینیپوش، که در حال آبجو خوردن و آفتاب گرفتن هستند، عبور می کنند.»
فضای پیچیدۀ اجتماعی موجود در ژنو است که کمک میکند تا بنگستاد بیشتر به موضوع سکولاریسم و تحقیق در باره آن بیاندیشد، او می‎نویسد: «از این رو معتقدم ویژگیهای جامعۀ چند فرهنگی فضای بزرگی را در مباحث پیرامون سکولاریسم میگشاید. به همین دلیل است وقتی که صحبت از سکولاریسم میشود، همه به مسئله رابطه آزادی ادیان، حقوق بشر، رفرمهای جدید در دینگرایی و حقوق زنان، در حکومتهای سکولار در مقایسه با حکومت های دینی میاندیشند. آن چه به شدت مورد توجه رسانههای عمومی است، مسئله ارتباط اسلام با «جوامع غربی» و مشاهده گستردۀ آن در غرب، پس از دهه ۹۰ میلادی است. حضور وسیعی از مسلمانان باورمند به اسلام و گسترۀ موجودیت اسلام، در جوامع "غربی" است که سکولاریسم را در معرض یک تقابل جدی قرار میدهد.»

1. سکولاریسم و سکولاریزه دو مقوله متفاوت از یکدیگر
امّا پیش از آنکه به اصول موضوعی کتاب وارد شوم، لازم است نقطه نظرات گوران لارسن9 ، مدرّس و جامعه شناس سوئدی از دانشگاه گوتنبرگ 10 را در خصوص پژوهش بنگستاد، ذکر کنم. گوران لارسن در مقدمۀ کتابِ «چهرههای سکولاریسم11» اشاره میکند: «سکولاریسم و پروسۀ سکولاریزه شدن جوامع و/یا جایگاه دین در جامعه، از مهمترین موضوعات گفتگوی اجتماعات سیاسی در دوران معاصر میباشد. همانطور که موضوع پلورالیسم سیاسی و جامعه چند فرهنگی با اهمیت ترین موضوعات مباحث اجتماعی در جوامع غربی هستند.»

لارسن در ادامه بررسی کتاب بنگستاد مینویسد: « از جمله موضوعات اصلیِ پژوهش بنگستاد، این است که دولت، در برابر گروههای دینی که خواستار پیشبرد مراسم و عادتهای دینیشان هستند، چگونه برای سایر گروههای اجتماعی که هیچ تعلق خاطری به دین و اندیشههای دینی ندارند، امنیت ایجاد خواهد کرد.» لارسن در بخشی از مقدمه نقد خود به کتاب مینویسد: « مردم شناس نروژی، بنگستاد، با روشی منطقی اشاراتی به دولتهای جوامع غیر اروپایی چون افریقای جنوبی و هند دارد، و خاطر نشان میکند که گزینش روشهای سیاسی این دولتها در رابطه با سکولاریسم و آزادی ادیان، با روش سیاسی دولتهای غربی متفاوت است.»

لارسن مینویسد: «قبل از آنکه من رشته سخن را به بنگستاد واگذارم ضروی میدانم چند نکته مهم دیگر را مطرح کنم. نخست اینکه همۀ خوانندگان این کتاب باید بدانند که بسیاری از پژوهشگران علوم سیاسی و دین شناسی، مابین سکولاریسم و پروسه سکولاریزه شدن جوامع، تفاوت اساسی قائل میباشند. موضوع اول این کتاب یعنی سکولاریسم، به معنای نفی نقش دین و مراکز دینی در جامعه و تأثیر آنها بر شکل دادنِ مراکز و انستیتوهای دولتی است؛ بویژه سیستمهای قضائی و آموزشی. بدین منظور گفته میشود سکولاریسم درک سیاسی، به معنای فعالیتهای جدی دولت علیه هر نوع نفوذ و کنترل مراکز دینی بر مراکز دولتی است.
وی اضافه میکند: «موضوع دومی که میبایست مورد توجه قرار گیرد تفاوت مابین سکولاریسم و سکولاریزه شدن است. یعنی تفاوت مابین تئوری و عمل، بویژه وقتی که ما در خصوص سکولاریزه شدن و آزادی ادیان صحبت میکنیم.» لارسن برای نمونه به این مطلب اشاره میکند: «زمانی که دولت جدید افریقای جنوبی در پروسه دمکراتیزه کردن این کشور تصمیم میگیرد به همجنسگرایان آزادی بدهد، برخی گروههای اجتماعی، بویژه برخی از سازمانهای مذهبی و سخنوران جامعه شناسی با این سیاست مخالفت میکنند. همین طور وقتی در سوئد و اروپا بحث آزادی ادیان میشود برخی از گروههای اجتماعی معتقدند نمیبایست این آزادی شامل مسلمانان و گروههای اسلامگرا شود که مراکز دینی و مساجد خود را در این قاره برپا سازند.»

از این رو ضروری است که از گام نخست، تفاوت مابین تئوری و عمل؛ یعنی سکولاریسم و سکولاریزه شدن را در نظر گیریم، بویژه با رویدادهای اجتماعی که در شمال اروپا در دو کشور اسکاندیناویی نروژ و سوئد، رخ داده است. بطور مثال کلیسا در نروژ بر خلاف کلیسا در سوئد، کلیسای دولتی محسوب میشود. از این رو است که بنگستاد در کتاب «چهرههای سکولاریسم» تاکید دارد سکولاریسم چهرههای بیشماری را دارد.

(ادامه دارد)

 Sindre Bangstad  is a social anthropologist currently affiliated with the Faculty of Theology at the University of Oslo Norwa.


**کوروش اعتمادی تحصیلات خود را در زمینه علوم سیاسی، تعلیم و تربیت و جامعه شناسی در دانشگاه‎های استکهلم، سُودرتون و اوُپسلا به پایان رسانده و در حال حاضر، در رشته جامعه شناسی و زبان سوئدی، تدریس می کند.
1-Sekularismens aniskten
2- Sindre Bangstad
3- Kapstaden
4-The International Institute for the study of Islam in the modern world (ISIM) i Leiden, Holand
5- Jean Calvin 1509 –1564
6-  Lac Léman
7- Usama bin Ladin
8- Yeslam
9- Göran Larsson
10- Göteborg universitet
11- Sekulrismens ansikten


هیچ نظری موجود نیست: