خورشید در من رو به تباهی ست
و روح من از پوست من
بیزاری می جوید.
هندوستانِ من کجاست؟
سرزمین گلهای بی زمان
جایی که طوطی سبز
کلامِ کهن را بازمی گوید، و باران گرم
هر اندوهی را با خود می شوید.
همسفران! از هر سو گرد آیید
بادبانها را برافرازید
و سینه ی اقیانوس را بشکافید.
هوا آفتابی ست
و دلفین های خوش یمن در زیر آب
دم های خود را تکان می دهند.
سن سباستیان دِلا گومرا!
سن سباستیان دِلا گومرا!*
برخیزيد تا لنگر برداریم
و از این اطلس کهنه فراتر رویم
باشد که این بار
هندوستانِ خود را بازیابیم.
دوم سپتامبر 1992
* San Sebastian de La Gomera نام بندری در جزایر قناری اسپانيا است.
کریستف کلمب پانصد سال پیش از آنجا به قصد هندوستان حرکت کرد و از آمریکا
سردرآورد
و روح من از پوست من
بیزاری می جوید.
هندوستانِ من کجاست؟
سرزمین گلهای بی زمان
جایی که طوطی سبز
کلامِ کهن را بازمی گوید، و باران گرم
هر اندوهی را با خود می شوید.
همسفران! از هر سو گرد آیید
بادبانها را برافرازید
و سینه ی اقیانوس را بشکافید.
هوا آفتابی ست
و دلفین های خوش یمن در زیر آب
دم های خود را تکان می دهند.
سن سباستیان دِلا گومرا!
سن سباستیان دِلا گومرا!*
برخیزيد تا لنگر برداریم
و از این اطلس کهنه فراتر رویم
باشد که این بار
هندوستانِ خود را بازیابیم.
دوم سپتامبر 1992
* San Sebastian de La Gomera نام بندری در جزایر قناری اسپانيا است.
کریستف کلمب پانصد سال پیش از آنجا به قصد هندوستان حرکت کرد و از آمریکا
سردرآورد
Christopher Columbus
by
Majid Naficy
The sun is dying inside me
And my soul detests my skin.
Where is my India
The land of timeless flowers
Where the green parrot
Reveals the old wisdom
And the tropical rain
Washes off sorrows.
My co-travelers!
Gather from everywhere
Raise the sails
And break thru the waves.
The day is sunny
And the good omen dolphins
Shake their backs under the water.
San Sebastian De La Gomera!
San Sebastian de La Gomera!*
Let us
pull anchor
And sail beyond this old Atlas
Perhaps this time
We will find our India.
September 2, 1992
*- A port in
Canary Islands, Spain where Christopher Columbus set for
India. Instead he reached the new
World
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر