مردم هر سرزمینی بر رخدادهای سرنوشتساز جامعۀ
خود به شیوههای متفاوت درنگ و تأمل میکنند. یا به گونهای عقلی و منطقی یک برهۀ
بحرانی را حلاجی میکنند و یا به شیوهای هنری و ادبی معنای آنچه را که به وقوع
پیوسته است، درمییابند. تأمل و درنگ هنری و ادبی بر رخدادها، دوشادوش تفکر و
پژوهش عقلی بر واقعه خم میشوند.
در ایران برای
اولین بار جانبدربردگان سرکوب رژیم اسلامی، با نوشتن خاطراتشان به طور وسیع در
باب آنچه بر سرشان رفت یا آنچه درتاریخ ایران گذشته است، ما را به تأمل و درنگ در
باب تاریخ ایران دعوت کردهاند. آنچه از زندان یا در بارۀ زندان نوشته شده است،
مستندسازی سرکوب و مقاومت است. به واسطۀ حجم تا کنونی کتابهای زندان، انکار یا
قلب تراژدی دهۀ 60 حتی برای حاکمان امروزی یا دلالان سیاسی فردا بسیار سخت خواهد
شد.
از این شاید مهمتر زنداننوشتهها اعم از خاطرات
یا نوشتههای دیگر حکم تاریخ نویسی از پایین را هم دارند. از آنجاکه جهان آرمانی
بخش اعظم زندانیان سیاسی دهۀ 60 ، مذهبی یا چپ، دنیایی فارغ از استثمار و طبقات
بوده است، به نظر میرسد نوشتههای زندان از دیدگاه و منظر فرودستان جامعه
نوشته شدهاند؛ به هر رو این دیدگاه بطور ضمنی در آنها وجود دارد. تاریخ نویسی از
پایین را میبایستی بدیل انواع تاریخهای رسمی که توسط حاکمان هر دوره انتشار مییابند
تلقی کرد. تاریخنویسان رسمی که در موارد بسیاری کارشان قلب وقایع است و یا آنانکه
مایلند حافظه تاریخی را تهی از حقایق بکنند، در مقابل نویسندگانی که خود در روند
وقایع شرکت فعال داشتند کارشان بی رونق میشود. از آن مهمتر تاریخنویسیها از
پایین جزیی از حافظهی تاریخی شدهاند وخواهند شد. این آثار با ورودشان به فهمروزمره
به معنای گرامشیانهی کلمه در شکل دادن به آن و به هویت تاریخی اجتماعی بسیار
موثرند. صرفنظر از این کارکردها این آثار برای نیروهایی که در جهت تغییر بنیادی
جامعه هستند اهمیت بسیار دارند، چرا که بر اساس این آثار و جمعبندی آنان میتوانند
به شکل موثرتری مبارزه را به پیش ببرند.
ادبیات داستانی (خارج از حوزۀ صنعت فرهنگ)
و شعر را نیز میتوان به یک معنا تاریخ نویسی از پایین دانست. بطور مثال، در
ادبیات فارسی سووشون اثر سیمین دانشور را میتوان نام برد. رمان قطره اشکی در
اقیانوس نوشتهی مانس اشپربر (که به فارسی ترجمه شده است) یک نمونه عالی است. یا
شاهکار پتر وایس، زیباییشناسی مقاومت که متاسفانه به فارسی ترجمه نشده است، به
زعم منقدین ادبی یک شاهکار است و در فرم بینظیر، به خصوص بخاطر ترکیب فرم مقالهنویسی[2] با
انواع رایج فرم داستان نویسی؛ این اثر را نیز میتوان تاریخ نویسی از پایینش دانست.
رمان « هیچکس » اثر مهران زنگنه را نیز به
یک معنا و از زاویه ی معینی میتوان تاریخ نویسی از پایین دانست. مهران زنگنه در
این اثر مسئلهاش جهان یا بهتر بگوییم برشی از زندگی در مقطع بحران است. او خود میگوید:
«در دورههای بحرانی امکان تجربه، دیدن و دیداندن انسان و یا وجوهی از خصوصیاتِ
ممکنِ انسان وجود دارد که در دورههای دیگر شکل نمیگیرند. منظورم از تجارب، به
خصوص آن لحظاتی در زندگی هستند که در آنان انسان در باب چیستیی خویش، چگونگی
زندگیاش و معنای زندگی و یا معنا دادن به آن به تأمل پرداخته است؛ یا بگوییم خود
را توانسته است در آینه ببیند یا حداقل در این راستا تلاش کرده است.»
داستان حدود ۳۶ ساعت از زندگی ابراهیم را به نمایش میگذارد که
دخترش را دستگیر کردهاند و او حاضر است بی قید و شرط هر کاری بکند تا دخترش را
نجات بدهد. از دعا و نذر (که پیشتر خرافه شان میدانست) گرفته تا رشوه و روی آوردن
به هر کسی و تن دادن به هر ذلتی. داستان در واقع مردی را به تصویر کشیده است که با
اینکه در فضای اجتماعی حضور دارد اما تا روز شروع داستان گویا در فضای جامعه حضور
ندارد. "حضور" اجباری (به واسطهی دستگیری دخترش) در روند ۳۶ ساعته منجر به بحران میشود. بحران را در لحظهای
آخر به طور آشکار میتوان دید. در مورد تمام شخصیتهای داستانی میتوان پرسید: آیا
فرد مورد نظر "کسی" است؟ خود خواننده به این سؤال باید جواب بدهد.
خواننده در روند انکشاف داستان که میتوان گفت روند انکشاف بحران در ابراهیم است،
تغییر در نحوهی دیدن جهان از منظر ابراهیم را میتواند ببیند. ابراهیم پیشتر
روزمرهگی را ندیده است مثال های جزیی وضعیت جدید عبارتند از: دیدن حجلهها در
مقابل در بیمارستان، یا اینکه او پیشتر تابلوی نقاشیای را که در خانهی دوستش
دیده است نتوانسته است بفهمد. تازه در آن روز با نگاه به عابرین (که پیشتر گویا
آنها را نمیدیده است) در خیابان آن را میفهمد. مورد دیگرفهم رابطهی او با خیال
همسرش سارا و رابطهی او با معشوقش مهری است که تغییر میکند.
در این رمان انتظار صحنههای خونین را نداشته
باشید. در اینجا به سبک فیلمهای هالیودی موزیک متنی در کار نیست تا رعب و هراس
حاکم در دهۀ 60 را به مخاطب القاء کند. خواننده خود باید تکههای کوچک از زندگی در
یک برهۀ بحرانی را به هم پیوند دهد، عمل یا بیعملی انسانها را درلحظۀ بحران بررسی
کند، تا به تراژدی نزدیک شود.
کسانی که این داستان را خواندهاند یا میخوانند
در حین خواندن احتمالا متوجه میشوند که فرم روایت مانوس نیست. خواننده مجبور میشود
بپرسد: این کیست که روایت میکند. راوی کیست؟ و به این ترتیب متوجه روایت از
پرسپکتیوهای مختلف میشود. در داستان چند راوی حرف میزنند. زنگنه فرمهای موروٍثی
روایت در ادبیات ایران را مانعی برای مشارکت مخاطب و راوی در اثر میداند. او میگوید:
«به زعم من در انواع فرمهای روایت موروثی یک مشکل فلسفی وجود دارد: انسان-راوی،
که جزیی از روایت است، در تمام اشکال موروثی روایت به خود نمینگرد یا دقیقتر به
خویش به عنوان انسان-در-جهان نمینگرد، گویا جزیی از جهان داستانی نیست... اینجا و
آنجا در شکل روایت من-راوی نیز میتوان دید گویا راوی "خارج" از جهان
ایستاده و در حال تماشای جهان است و به این ترتیب در داستان یک عینیت کاذب تولید
میکند. این امر در فرم روایت نویسنده-راوی-دانایکل به روشنی دیده میشود.»
در داستان چند راوی حرف میزنند، از این طریق
نویسنده به حل مشکل فوق پرداخته است. گذر از گفتار این راوی به گفتار راوی دیگر به
شکلی سیال است. خواننده باید دریابد که راویها در بیشتر مواقع یکی هستند و فقط
پرسپکتیو راوی است که عوض میشود.
اگر چه "هیچکس" را نمیتوان در کاتگوری
ادبیات زندان جا داد اما شانه به شانهی ادبیات زندان میساید. برای مثال آنجا که
در یک فصل آن، نصیر (یکی از شخصیتهای داستان) در زندان دچار بحران هویت یا وجود
میشود و با مرگ آن را حل میکند. تحلیل این فصل منوط به بررسی معنای زندگی و
اگزیستنس و در مورد مشخص بررسی معنای زندگی برای شخصیت داستانی است. نصیر، که در
زندان واداده است، نه به دلائل سیاسی بلکه بر مبنای خواستش از زندگی که امکان
ندارد، خودکشی میکند. داستان در اینجا از کلیشۀ احساس گناه تواب (واداده) و به
این خاطر دست زدن به خودکشی، فاصله میگیرد. مسئلهی نصیر این است که آیا میتوان
اصولا در این جهان عشق ورزید. یا در فصلی که راضیه/پروانه در انفرادی با زنی همراه
فرزنداش هم سلول میشود، فصلی گیرا از آنچه در زندانها رخ داده است، آفریده شده است.
علاوه بر نو آوری در شکل روایت در داستان و تعدد
راویان در متن اصلیی داستان، مهران زنگنه تمامی عناصر و اشکال داستانی را به خدمت
گرفته است تا بحران ایدئولوژیک، شکاف بین نسلها و ... را در برهۀ بحرانی دهۀ 60
به نمایش درآورد.
October 03, 2014
--------------------------------------------
نویسنده، مهران
زنگنه، خود از سال 61 تا 66 در زندانهای اوین و گوهردشت بوده است. از آثار منتشر
شدۀ او میتوان شعر بلند سحرگاهان، مجموعه داستان شاهزاده و سیاه، و مجموعه داستان
استیصال را نام برد. او رمان 300 صفحهای «هیچکس» را حدود یک سال پیش در سایت
آمازون منتشر کرده است.
برای تهیۀ کتاب
میتوان در سایت آمازون کلماتMehran Zanganeh را
جستجو کنید و یا با آدرس نویسنده mehran.z@gmx.net تماس بگیرید و کتاب را تهیه کنید.
[1] این متن سخنرانیای است که سپتامبر 2014 در کلن در
مورد رمان هیچکس صورت گرفته است.
2-essayistische form
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر