ناخُنگیران
به یاد خانم جان
به یاد خانم جان
ناخنهایم را میگیرم
خُردههای آن را
در پاشنهی در میریزم
و از خانه بیرون میزنم.
خُردههای آن را
در پاشنهی در میریزم
و از خانه بیرون میزنم.
در بازگشت
بیست سروِ جوان
در آستانهی در رُستهاند
و مادر بزرگ با گیسوی حنایی
و همان خال سیاه بر پیشانی
به کنار پنجره میآید
و لبخندزنان به من میگوید:
"نگفتم خُرده ناخنهایت سبز میشوند
و راهِ خانه را بر دجال می بندند؟"
بیست سروِ جوان
در آستانهی در رُستهاند
و مادر بزرگ با گیسوی حنایی
و همان خال سیاه بر پیشانی
به کنار پنجره میآید
و لبخندزنان به من میگوید:
"نگفتم خُرده ناخنهایت سبز میشوند
و راهِ خانه را بر دجال می بندند؟"
آیا امروز
روزِ ناخنگیران است
یا صورِ اسرافیل؟
روزِ ناخنگیران است
یا صورِ اسرافیل؟
تبعیدیان به زادگاه خود بازگشتهاند
مردگان به زندگان پیوستهاند
و پسری که میگذاشت مادر بزرگ
ناخنهایش را بگیرد
به بهشتِ سرسبز خود بازگشته است.
مردگان به زندگان پیوستهاند
و پسری که میگذاشت مادر بزرگ
ناخنهایش را بگیرد
به بهشتِ سرسبز خود بازگشته است.
۲۸ مه ۱۹۹۹
Nail Clipping Day
In
Memory of Khanom Jan
I clip my nails
Pour their trimmings
Over the threshold
And leave my house.
When I return
Twenty young cypresses
Have sprung up at the doorway
And Grandma with hennaed hair
And the same black mole on forehead
Comes to the window
/and tells me with a smile:
“Did I not tell you
Your nail trimmings will grow
And block your doorway to the Antichrist?”
Is today a day for
nail clipping
Or the angel of trumpet for resurrection?
The exile have
returned home
The dead have joined the living
And the boy who let Grandma
Clipped his fingernails
Has returned to his green paradise.
Majid Naficy
May 28, 1999
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر