همسایگان ما
در خاک های
خاطره خفتند.
همسایگانِ آینه
وُ آه
آوازِ روسفیدیِ
صبحی بلند را
بر سینهی سپیده
نوشتند.
آوازهای "ناظم حکمت*" به خون نشست
رضا مقصدی
رضا مقصدی
همسایگان ما
در خاک های
خاطره خفتند.
همسایگانِ آینه
وُ آه
آوازِ روسفیدیِ
صبحی بلند را
بر سینهی سپیده
نوشتند.
در اوجِ مهربانیِ
دلهای شادمان
در رویشِ دوبارهی
یک باغِ ارغوان
این بار هم
آوازهای
"ناظم حکمت" به خون نشست.
مهتاب، بر سیاهیی
تابوتها خمید.
خورشید، بر
تباهیی ایام، خیره گشت.
اما ستارگانِ
درخشانِ دور دست
رازی شگفت را
با جانِ عاشقانِ
جهان گفتند.
فردا اگر ترانه
سُرای سپیدهها
بر ساحلِ صمیمیِ
دریا سفر کند
زیباتر از همیشه
بیفشانَد
آوازهای
"ناظم حکمت" را.
*ناظم حکمت
شاعرسرزمین ترکیه و شاعربزرگ آزادی، در سال 1963 براثر سکته ی قلبی جان سپرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر