پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

۱۳۹۳ دی ۱۸, پنجشنبه

نسبت هنر با آگاهی بخشی، و خرد، در گفتگو با کاسپین ماکان / سعیده وطنی


روشنگری و خردگرایی، موضوعاتی هستند که اتفاقا مسئولیت اجرای بخش گسترده ای از آن بر دوش هنرمند است. چرا که هنر در پایه، زبانی است همگانی، گویا و نافذ که میتواند در اندک زمانی طیف وسیعی از افراد جامعه را در سطوح مختلف به عنوان مخاطب خود قرار داده و به این ترتیب اثرگذار باشد. 
بنابراین وظیفه هنرمند، هنرنمایی نیست بلکه واقع گرایی است. به ویژه در جوامعی نظیر جامعه ی بیمار و مستمند ایران که نیازمند تغییرات اساسی فرهنگی و اندیشه ای است.


کاسپین ماکان نامی است که قبل و بعد از سال ۸۸ در دو عرصه متفاوت شنیده شده است و هرچند در این سالها بیشتر به عنوان نامزد جاوید نام ” ندا آقاسلطان ” از وی یاد کرده ایم اما فعالیت های فرهنگی و آثار هنری او که تا قبل از سال ۸۸ که در بسیاری رسانه ها مورد نقد و بررسی قرار می گرفت، نشان می دهد که او پیش تر و بیشتر از اینکه چهره ای سیاسی باشد، یک هنرمند است و هنرمندی متعهد و دغدغه مند. هنرمندی که اگر نگاهی به آثار او بیندازیم متوجه می شویم حتی قبل از سال ۸۸ دیدگاه های بسیار روشنی درباره مسائل جامعه ایران داشته و در مسیری روشن حرکت کرده است.

گفتگویی که در ادامه می خوانید، مروری مختصر بر فعالیت های هنری وی و نیز تاملی درباره نقش و تاثیر هنر در آگاهی بخشی به جامعه ایران است که می تواند معیار و محک بهتری برای شناخت و قضاوت درباره او بدست دهد:

۱- بعنوان نخستین سوال شما فعالیت های هنری تان را از چه سنی و در کجا آغاز کردید؟
 پاسخ: هنر را از سنین کودکی پیش از دوران مدرسه، آغاز کردم یعنی در حدود سن۴ – ۵ سالگی. علاقه من ابتدا به نقاشی بود که در رده سنی خردسالان، جایزه بهترین نقاشی را از رادیو و تلویزیون ایران دریافت کردم.

۲- گفتید که از نقاشی شروع کردید، بعد از نقاشی چه رشته های هنری دیگری را دنبال کردید؟
پاسخ: نقاشی را کمی حرفه ای تر با رنگ روغن ادامه دادم ولی پس از آن به موسیقی، فیلمسازی، گویندگی، عکاسی، طراحی و … روی آوردم.

۳- آیا تحصیلات شما در همین ارتباط بود؟
پاسخ: من در رشته های معماری و فیلمسازی تحصیل کردم.

 ۴- شما در زمینه عکاسی کارهای موفقی داشتید؛ چطور و چه زمانی وارد هنر عکاسی شدید؟
 پاسخ: من عکاسی را ابتدا به صورت تجربی کار کردم. ولی بعد در انجمن سینمای ایران این هنر را که البته بخشی از حرفه ی فیلمسازی بود دنبال کردم و پس از آن عکاسی را به صورت حرفه ای از سال ۱۳۸۳ آغاز کردم.

 ۵- در مورد فیلمسازی معمولا بر روی چه موضوعاتی کار میکردید؟
 پاسخ: اوایل فیلمهای کوتاه می ساختم، با موضوعات اجتماعی و فلسفی؛ ولی پس از آن بیشتر به ساخت فیلمهای مستند علمی، تاریخی و همچنین در ارتباط با طبیعت، روی آوردم. از جمله فیلم های مطرح من همانطور که میدانید، فیلم مستند علمی باروری ابرها و فیلم قنات بود که مستندی است در رابطه با قنات های یزد که بارها از شبکه های مختلف تلویزیون ایران و همچنین دوبله ی آن به زبان انگلیسی از تلویزیون برخی ازکشورهای دیگر، پخش شده است.

 ۶- طراحی را درچه زمینه ای دنبال کرده اید؟ وآیا آنرا به صورت حرفه ای ادامه دادید؟
 پاسخ: بله، منظورم از طراحی، گرافیک بود، و آنرا به صورت حرفه ای دنبال کردم، ولی طراحی دکوراسیون و معماری داخلی هم از دیگر فعالیت های من بودند.

 ۷- گرایش شما درهنرهای تجسمی عمدتا به کدام سمت مربوط بوده است؟
 پاسخ: عکاسی و طراحی، درقالب رئالیسم ولی‌ دراین باره هرگز محدود نبودم!

 ۸- بیشتر به چه نوع عکاسی علاقمند هستید؟
 پاسخ: من تقریبا در تمام زمینه ها علاقمند به عکاسی هستم به غیر از عکاسی مد و عکاسی شخصی. ولی شاید بیشتر از همه به عکاسی هوایی علاقمندم.

 ۹- آیا در زمینه عکاسی هوایی سابقه فعالیت هم داشتید؟ 
 پاسخ: بله، البته همانطور که میدانید، عکسبرداری هوایی مثل سایر رشته های عکاسی تخصصی است و در ایران تعداد انگشت شماری از عکاسان با این حرفه سر و کار دارند. من عکاسی هوایی را به صورت حرفه ای انجام میدادم که بیشتر با استفاده هلیکوپتر از طبیعت و آثار باستانی بود.

 ۱۰- برای عکاسی، چگونه سوژه های خود را انتخاب میکنید؟ آیا خط فکری خاصی را در ذهنتان دنبال میکنید، یا صرفا با توجه به زمان و مکان، موضوع ِمجموعه هایتان را انتخاب میکنید؟
 پاسخ: راستش گاهی وقتها فکر میکنم که من سوژه ها را انتخاب نمیکنم، بلکه این سوژه ها هستند که در برابر لنز دوربین من قرار میگیرند. باور دارم که یک هنرمند در هر حال و موقعیتی میتواند به زبان هنر با مخاطبین سخن بگوید.

 ۱۱- از مجموعه ی آثار عکاسی تان بگویید.
 پاسخ: پیش از خروجم از ایران موضوعاتی را به صورت مجموعه برای کتابهای جدیدم انتخاب کرده بودم و کلید کار آنها را هم زده بودم که یکی از مهمترین آنها، نگاهِ ویژه به طبیعت و آثار باستانی سرزمین ایران بود که تصمیم داشتم به صورت استانی مجموعه ی آثار و تحقیقاتم را در قالب کتاب منتشر کنم که البته دو تا از بهترین و بزرگترین ناشران نتایج کار‌ها و طرح‌های مرا پذیرفته بودند و من قرارداد هایی را با آنها امضا کرده بودم
پروژه‌ها را از شمال ایران آغاز کردم و کتاب اول هم به نام طبرستان، نگین سبز ایران در سال۱۳۸۸ در حالی که من در زندان بودم، منتشرشد. )البته با تغییرات ناخوشایند و غیر منتظره… بگذریم.( گرچه من در مورد بسیاری از مناطق و شهرهای ایران کارکردم و تصاویر زیادی تهیه کرده بودم، اما متاسفانه به هنگام بازداشتم، تقریبا تمام آثارم توسط عوامل حکومت اسلامی، ضبط شد و پس از آزادی موقت، عوامل حکومت پس دادنِ آنها را به عنوان رشوه برای کتمانِ حقیقت به من پیشنهاد دادند، که هرگز نپذیرفتم. بعد‌ها توانستم فقط تعداد خیلی‌ کمی‌ از عکس‌هایم را از آرشیو برخی‌ از رسانه‌ها از طریق همکاران خبرنگار جمع آوری کنم.

 ۱۲- آقای ماکان تا پیش از حوادث چند کتاب از شما منتشر شد؟
 پاسخ: در واقع ۲ کتاب شده و انتشار یافته و ۹ کتاب آماده انتشار پیرامون تاریخ، طبیعت و فرهنگ ایران داشتم که متاسفانه به همراه آرشیوم مصادره شد، به اضافه یک کتاب از مجموعه اشعارم.

 ۱۳- پس شما شاعر هم هستید؟
 پاسخ: بله، شاید بشه گفت!

 ۱۴- شعر را از کی‌ شروع کردید؟
 پاسخ: سرودن شعر را از سنین نوجوانی، تا پیش از آن از شعر بیزار بودم و هیچ وقت حتا یک بیت هم حفظ نمیکردم! تا اینکه پس از حدود ۱۰ سال یکی‌ از نزدیکانم را دیدم وی شاعر توانمندی بود که بیشتر به فرانسه می‌نوشت، به خاطر نزدیکی‌ و ارتباطش با خانواده پهلوی، سالها در زندانهای حکومت اسیر بود و هیچ اطلاعی از او وجود نداشت، سرانجام یک سال پیش از مرگش آزاد شد و در دیدار کوتاهی‌ که با ایشان داشتم، با شعر آشتی‌ کردم. وقتی‌ این انسان فرهیخته و خردمند بر اثر سالها شکنجه درگذشت، یکباره تمام بغضم رو با ده‌ها بیت شعر، فریاد زدم.

 ۱۵- نمی خواهید اسم ایشون را بگویید؟
 پاسخ: اعضای خانواده وی، هنوز در خطرند.

۱۶- آیا از شعر‌های شما تا کنون چیزی منتشر شده؟ 
پاسخ: در حدود سال ۱۳۷۰ یا شاید جلوتر، در دوره ریاست جمهوری آخوند رفسنجانی‌ چند قطعه از شعر‌هایم که به صورت ترانه نیز تنظیم شده بود را به شورای شعر وزارت فرهنگ بردم، چند روز بعد از طرف وزارت اطلاعات تهدید شدم، چون بیشتر سروده‌هایم مضامین اجتماعی و فلسفی‌ داشت و به نظر آن نابکاران، سیاسی بود، پس دیگه چاپ نکردم، ولی‌ یک قطعه در کتاب بشنو از نی‌‌ منتشر شده است.

۱۷- به عکاسی برگردیم، با توجه به علاقه شخصی تان به هنر عکاسی، در بین هنرمندان عکاس ایرانی، شما به کدام عکاسان علاقه بیشتری دارید؟
پاسخ: البته توجه من به عکاسی، صرفا یک علاقه ی شخصی نیست.  عکاسی بخشی از حرفه های من است. ایران یکی از معدود کشورهایی است که بیشترین هنرمندان عکاس را در خود پرورش میدهد. همه ی آنها هنرمندانی هستند قابل احترام و بسیاری از آنها توانمندند.  به هر حال همگی خوب هستند و من نمیدانم کدامیک را نام ببرم.

۱۸- آیا در شرایط کنونیِ جامعه میتوان هنر عکاسی را یکی از راهبردهای آگاهی بخشی و ترویج خرد و حقیقت در اذهان جامعه دانست؟ 
پاسخ:  پرسش بسیار به جا و قابل توجهی است.  بهتراست این مسئله را به هنر عکاسی محدود نکنیم. به عبارتی روشنگری و خردگرایی، موضوعاتی هستند که اتفاقا مسئولیت اجرای بخش گسترده ای از آن بر دوش هنرمند است. چرا که هنر در پایه، زبانی است همگانی، گویا و نافذ که میتواند در اندک زمانی طیف وسیعی از افراد جامعه را در سطوح مختلف به عنوان مخاطب خود قرار داده و به این ترتیب اثرگذار باشد. بنابراین وظیفه هنرمند، هنرنمایی نیست بلکه واقع گرایی است. به ویژه در جوامعی نظیر جامعه ی بیمار و مستمند ایران که نیازمند تغییرات اساسی فرهنگی و اندیشه ای است.

اما شوربختانه بسیاری از هنرمندان، خودخواهانه صرفا در حال هنرنمایی هستند و یا متاسفانه حتی از هنر سوء استفاده میکنند و آنرا صرف اهداف غیر مسئولانه کرده و در حقیقت به طور آشکار می‌توان دید که این برآیند در جهت ترویج خرافات در جامعه و به بیراهه کشاندن مردم به نفع حکومت اسلامیست! ولی جای قدردانی است که دست کم عده محدودی از هنرمندان در رشته های مختلف، این بار سنگین را بر دوش میکشند. به هر حال به عنوان پاسخ مستقیم به سوال شما باید بگویم که بله! حتی یک عکس هم میتواند در پویایی و روشنگری جامعه موثر باشد. لنز دوربین گاهی از نوک قلم هم حساس تر و خطرناک تر برای حاکمین خودکامه قلمداد میشود. چرا که میتواند حقایق را به سادگی در اختیار افراد جامعه قرار دهد.

۱۹- چه انگیزه‌ای در شما باعث نوشتن و انتشار کتاب بشنو از نی مولانا شّد؟ و به باور شما اساسا دیدنِ فضای آرامگاه به وسیله ی عکسها میتواند، کمکی به آشنایی با خط فکری مولانا داشته باشد؟
پاسخ: پیش از این اشاره کردم که طرح هایی را برای تحقیق و تصویربرداری و نیز انتشار کتاب و فیلم داشتم که یکی از آنها آشنا کردن ِبیشتر مردم به ویژه جوانان با اندیشمندان و بزرگان ایران زمین بود که باز در همین ارتباط برای آغاز این پروژه مولوی را انتخاب کرده بودم.
ابتدا بزرگترین نمایشگاه عکس را در سال ۱۳۸۶ برگزار کردم و در سال ۱۳۸۷ کتاب مصور بشنو از نی را منتشر کردم و در همان سال ضبط فیلم مستند مولوی را به پایان رساندم که متاسفانه این فیلم هم همراه با فیلمهای دیگرم و بیش از ۱۰۰ هزار فریم عکس حرفها و نتیجه ی تحقیقاتم، ضبط گردید.

۲۰- شما تا به حال چند نمایشگاه عکس داشته اید؟
پاسخ: در فاصله سالهای۱۳۸۵تا۱۳۸۷، بیش از ۱۰ نمایشگاه اختصاصی  عکس داشتم و چندین نمایشگاه گروهی در داخل و کشورهای دیگر جهان برگزار کردم.

۲۱- از فعالیت‌های مطبوعاتی خودتان برایمان توضیح بدهید.
پاسخ: در فاصله سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ فعالیت‌های مطبوعاتی جسته و گریخته داشتم ولی‌ از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ به طور پیوسته تقریبا با اغلب خبرگزاریها، روزنامه ها، مجلات، رادیو و تلویزیون، بیشتر در حوزه تاریخ، طبیعت، فرهنگ همکاری داشتم. در بسیاری از رسانه‌ها اثرم منتشر میشد، ولی‌ بعنوان خبرنگار هم، در زمینه فعالیت‌هایم عکس‌های خبری هم تهیه می‌کردم و اگر فرصت می‌کردم مقاله، سر مقاله و یادشت هم می‌نوشتم، بنابراین عضو رسمی‌ انجمن صنفی روزنامه‌نگاران و همینطور عضو انجمن عکاسان مطبوعات در خانه هنرمندان و فدراسیون بین‌المللی خبرنگاران بودم.

۲۲- آیا این صحت دارد که شما با میرحسین موسوی در فرهنگسرای ارسباران پیش از سال ۸۸ بواسطه برنامه‌های هنری ارتباط داشتید همچنین نمایشگاهی را به اتفاق برگزار کردید؟ 
پاسخ: این موضوع هم مثل بسیاری دیگر از شایعه پردازی‌های برخی‌، کذب است! هرگز با این شخص ارتباط نداشتم و ایشان را اصلا نه به دلیل فعالیت‌های هنری و نه به هیچ دلیل دیگر دیدار نکردم! نکته دیگر اینکه حتا برای یک مرتبه هم پا به این فرهنگسرا نگذاشتم! ولی‌ در همان سال ۸۸ یکی‌ از دوستانم که گویا در ستاد وی کار میکرد، به من پیشنهاد آشنایی و همکاری با او را داد، نه تنها این پیشنهاد را نپذیرفتم، بلکه وقتی‌ متوجه شدم دوستم با عوامل حکومت همکاری دارد، بلافاصله ارتباطم را با او قطع کردم!
همچنین وقتی‌ در زندان اوین بودم، قاضی پرونده در دادگاه انقلاب، برای آزادی موقت من، درخواست نیم میلیارد تومان کرد، که از طرف یکی‌ از افراد نزدیک به آقای موسوی، به من خواسته شد تا موافقت کنم که وثیقه مذکور، از سوی تشکیلات آنها تامین گردد، که بیدرنگ آن را ردّ کردم!
امیدوارم اکنون رفع ابهام و اتهام شده باشه!

۲۳- آخرین نمایشگاه عکس شما در ایران چه بود؟
پاسخ: دقیق به خاطر ندارم، ولی‌ فکرمی‌کنم نمایشگاه اختصاصی “طبیعت جادوئی ایران” بود که در فرهنگسرای ملل در قیطریه بود که البته قرار بود آنرا با افزودن موضوع میراث تاریخی‌، درکشور کانادا هم دایر کنم که رویداد۸۸ همه چیز را تغییر داد.

۲۴- شما طی مصاحبه هایی که در زمان برگزاری نمایشگاه مولانا – زمستان ۸۵- داشتید اشاره کردید، مردم از سراسر جهان با داشتن فرهنگ ها و ادیان مختلف به دیدن آرامگاه مولانا می شتابند،اما علیرغم ایرانی بودنِ وی اکثر ایرانیان شناخت چندانی از این شخصیت ندارند و با توجه به سفرهای زیاد به کشورهای ترکیه، آرامگاه او برای ایران همچنان گمنام مانده است. به نظر شما اشکال کار در کجاست؟ و آیا مسائل و حاشیه های سیاسی باعث ناشناخته ماندن مولانا و تبار وی و همچنین بی توجهی به او میشود؟ 
پاسخ: مولوی به دلیل دیدگاه جهانی اش دارای شخصیتی جهانی است. به همین دلیل وی و آثارش با گذشت بیش از ۸۰۰ سال، همچنان مورد توجه بسیاری از مردم در سراسر جهان قرار گرفته اند. در سال۱۳۸۷ مجموعه آثار وی به زبان انگلیسی، پرفروش ترین کتاب سال آمریکا بود. در بسیاری از دانشگاههای آمریکا و کانادا کورسهای اختصاصی در مورد آثار وی و دیدگاهش وجود دارد و تدریس میشود. اما با توجه به ایرانی بودنِ وی و اتفاقا اینکه وی تقریبا تمام آثارش را به زبان پارسی نگاشته، جای تعجب بسیار دارد که چرا ایرانیان شناخت کافی از وی ندارند.
در اینجا دو دلیل مهم وجود دارد: نخست اینکه وی اندیشمندی حقیقتگرا و رک گو بود. به همین منظور عوامل حکومت اسلامی با آثار افرادی نظیر وی که میتواند آثارشان روشنگری در جامعه را پدیدآورد سرِ ستیز دارند. بنابراین اینگونه افراد را سانسور میکنند یا کلا نادیده میگیرند. و مهمتر آنکه بسیاری از مردم، نه تنها در مورد مولوی، بلکه درمورد دیگر اندیشمندان نیز شناخت کافی‌ ندارند. به لحاظ آنست که مشکلات معیشتی و فرهنگی فراوان دارند، اصولا مطالعه و کسب آگاهی درپایین ترین رده زندگی آنها قرار گرفته است.

۲۵- میدانم که از بین رفتن اثر یا آثار یک هنرمند خیلی سخت و دشوار است. وقتی که آثار شما مصادره شد، چه احساسی داشتید؟ 
پاسخ: اجازه بدهید تا مثالی بزنم. شما برای تعطیلات به مسافرت رفته اید و چند تا عکس خانوادگی هم گرفته اید. به هر دلیلی این عکسها از بین می روند. چه احساسی به شما دست میدهد؟ گاهی وقتها هرگز نمیشود آنرا جبران کرد. حالا شما تصور کنید من حاصل زحمات بیش از ۱۳ سال فعالیت هنری ام را، در لحظه ای برای همیشه از دست دادم که این آثار شامل تمام فیلم های ساخته شده یا در حال ساخت، و پروژه های متعدد عکاسی و چندین جلد کتاب بود. که بیش از ۹۵ درصد آنها مصادره شده و در حال حاضر شاید به کمتر از ۵ درصد آنها دسترسی داشته باشم.  در این آثار لحظاتی ثبت شدند که به دلایل متعدد هرگز تکرار نخواهند شد.

۲۶- آیا هم اکنون پروژه ی هنری در حال انجامی دارید؟
 پاسخ: پس از رخداد ۸۸، من به ناچار از هنر با تعبیر و هدف پیشین فاصله گرفته ام. اما هم اکنون چند طرح و برنامه ‌ای را برای آگاهی‌ بخشی و روشنگری دنبال می‌کنم که بر پایه هنر انجام می‌پذیرد.

برگرفته از:

هیچ نظری موجود نیست: