ببین چگونه میشود اخته
بلوغ روشن افکارِ
سَروِ زندانی
به زیر تیغ اصلاح
ریشهای ریشه دوانیده
وهمچنان نگاه من به دوردستها
و همچنان ترانههای بیخوابم
در ضجههای مادران سیه پوش
مجید علیی
زخمه / مجید علیی
دوردستها را میپایم
از درزِ پردههای
پاره پارهی سازم
در چلچراغ شدهترین
شبهای مستِ از بیخوابیِ
ترانههام
وارونه میشود همه چیز
لنگها در هوا
مغزها کفِ کوچه
اشکهایی که به
آسمان حمله میبَرند
و ابرهایی که زیر پای مردمانی پوشیده از سیاهی، فرش است
صدایم نمیشود خورده
در سفرهی پُر از عسل
چشمهای منعکسات در شعر
تلخ است این صدا و نمیشود
خورده
فریاد میکنم و نمیشنود
چشمت
تاریخِ مادرانِ نشسته بر عزای فرزندان را
مبهوت میشوم به دودهای
سیگارِ زندگیام این جا
زیر فشار بین انگشتهای
ابهام
انگشتهایی که افسرده
میزنند زخمه به سیمهای
تیرگی در شهر
چگونه میشود اَخته
ببین چگونه میشود
اخته بلوغ روشن افکارِ سَروِ زندانی
به زیر تیغ اصلاح ریشهای
ریشه دوانیده
وهمچنان نگاه من به
دوردستها
و همچنان ترانههای
بیخوابم
در ضجههای مادران سیه
پوش
8 دی 1394/ 2015.12.28
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر