آری امروز ما دیدیم همه
اشكِ مرمر را
و فَرِ ونوس را
خدای زنده
الهه عشق و زیبایی
در هر پیكرِ زنانه، جاودان
تا بازش بینیم بر پردهها
با برقِ آن چشمهای
فروزان
دفترِ نمایندگی یكی از خدایانِ مُرده
دویست میلیارد
آنهم
دلار
داده
یك خط خریده
ماهها
مذاكره
نشسته التزامداده
آنهم كتبی
كه از حالای حالا، آدم میشویم ما
دیزی هستهای، تسلیمِ اوراقی
بدهید جانا، مكدونالد هم میخوریم ما.
كه راه دادند رئیسجمهور را
برای معاملهجات
در نیمه پُرِ لیوان
آن نصفه ایران
بالای خطِ فقر
خطِ امام
حتا نخستوزیرِ ایتالیا، در پیشبندِ
نخودبریزها
جعبه گذاشته دورِ تندیسِ ونوس
كه واشریعتا خلق*
الهه بیحجاب دیدند
و سوگند كه ما همه دیدیم
اشكِ مرمر را
جاری
عزای لحظهها
یك عمر
خاموشی یك ستارۀ ایرانی
چنان فروزان
كه باید غروبمیكرد
با ریزشِ خلخالهای خدای مُرده
كسی گفته آیا
چند نفر جان بدربردند
از آن اعدامهای نمایشی؟
یا چند نفر جانگرفتند
از این اعدامِ نمایشی؟
غیرتِ این زنِ فِهمن
كه آویخته خود را از پل
و اسمِ اعظمش بر پرچمِ ولایت
حجابِ پستانهای
برهنه.
از زیرش كه میگذشت
مركبِ رئیسجمهورِ اسلامی
با خیلِ ملاحسین و قوچعلی
نگاهِ شیخحسن اما به آن سوی تاریخ
بود
توزیعِ روسری
در انقلابِ توسری
بعد هم دستبوس مولا ژیسكاردستن*
امتنان از بادِ ایشان
در بادكنكِ امام
یا اظهارِ اخلاصی از لژِ نجف
به گراندلژِ ملی فرانسه
شاید قم هم
زیرِ گنبدِ حضرت، صاحبِ لژ شود
كَرَم بیبی را چه دیدی!
این روزگاران كه خدا در جعبه است و
ستاره در گور
راستی آن روزهای توزیعِ توسری
در انقلابِ روسری
چند نفر جان دربردند
از اعدامهای
نمایشی
زیرِ خطِ امام؟
كه هرگز طلوع نكرد باز
آن ستارۀ فروزان
آری امروز ما دیدیم همه
اشكِ مرمر را
و فَرِ ونوس را
خدای زنده
الهه عشق و زیبایی
در هر پیكرِ زنانه، جاودان
تا بازش بینیم بر پردهها
با برقِ آن چشمهای
فروزان
بیست و هشتم ژانویه 2016
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر