پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

۱۳۹۵ فروردین ۱۶, دوشنبه

زیبا / شعر / مجید علیی

زیبا...
به دست تو دستبند میزند
در کفشترین فرار پای برهنه
فکری که حمله میکند به حضورت
در انزوای جبر اتاق خواب


زیبا...
به طرز غم انگیز اخته میشود
در ثانیه ترین آغوش ساعت پاییز
چشمی که سوی تو پرواز میکند
در بغضِ یک شبِ تاریک

زیبا...
به انتهای کلاغ میرسد سیاهیاش
در برفترین کتاب مرگ زمستان
دستی که سمت کودکیات جاریست
در شامگاه پرپر گلهای نسترن

زیبا...
به انفجار میرسد از خشم
در عمقترین سکوت کاسهی لبریز
قلبی که ضرب میکند به موسیقیات هنوز
در مخمل نگاه پیچیده در حجاب

زیبا...
به دست تو دستبند میزند
در کفشترین فرار پای برهنه
فکری که حمله میکند به حضورت
در انزوای جبر اتاق خواب

زیبا...
به جرم زندگی اعدام میشود
در انفرادیترین اشک بندِ عشق
تنی که هم‎آغوش فصل توست
در رقص کاغذی شهر دین زده


2015/03/01

هیچ نظری موجود نیست: