گمان مى زنم
به دستها و
بازوان
بى تو
زنده ها
را
ورق مى زنم
ميان كتابهاى گم شده
بى تو
گذشته هاى آتش
را
در صفحه هاى پاره
كنار
حسرتهاى امروز
بى تو
موهاى سپيد را
به رنگارنگ ابرها
روى شانه واژه ها
بى تو
قلبم را
مى
گذارم برابر
تك تك
ضربانش
بى تو
فرياد مى زنم
بيدار بيدار
كابوس هاى زمان
از خواب ها برخواسته اند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر