رولكسِ دكتر بختیار
كه از كار افتاد
مصاحبۀ مطبوعاتی تشكیل ندادند
محكوم هم نكردند، ننمودند حتا
فتوا بود آخر
اما مرضیه امروز
آبِ توبه ریخته، آدم نمیكُشد
محكوم هم میكند، كرده
آن گذشته ناب را
و آغاش را
با آن فتاوی فتان
خفته زیرِ خروارها بتُن
و آن شعارهای بتُنی
»حزب
فقط حزبِ آغا ...«
مرضیه اما، خود فتنهایست
آیینِ دلبری به كمال، دورهدیده
پشتِ چهل میكرفن، چهل كلاغ
مصاحبه مطبوعاتی تشكیلمیدهد، داده
محكومنموده، میكند
توهین را، اما ...
ظریفترین تیرِ سید
تركش كه تهكشید
كمان هم كشنمیآید دیگر
سید نشسته در خاك، كش پاره
دست به دامانِ مرضیه، راضی
از خیلِ ساعتهای از كار افتاده، خیلی
فرشِ قرمز در فرودگاهِ آغا
وزارت خارجه با حلقۀ گُل
سلفِ مرضیهكماندو،
و خداوند خرسِ طاس را فرمود:
فادخلی فی عبادی، وادخلی جنتی *
راضیة مرضیه ... حلقه گُل
میتران فرانسه را فروختهبود
چند بشكه نفت
خام یا پخته
چنددهُم درصد محبوبیت
یا ایتها النفس المطمئنه
باز هم فتوا
و تقیه و تعارف
كممانده تیترِ كیهان:
Je Suis Charlie
اما ...
كه خیلی ساعتها از كارافتاده
شفیق، برومند، قاسملو و میرعلایی
فرخزاد، مختاری، پوینده ...
ای روحِ بیآرام
مرضیۀ خیلی راضی
امروز 12 فرانسوی ...
راستی بیبیالیزابت
در فارسیاش نگفته تعداد را
خودِ بیبی، از اهالی سسس... اصلاحات
مرضیه را اما
اصلاحكرده روزگار: سلمانی رحمانی
سسس... پاك طاس است
شُكرا زیرِ چادر
هفتاد هزار آوارۀ سوری
در برف
دخترك حجابش درست نیست
پایش هم برهنه است، بود
مرضیه كماندو اما قبراق
بیبی عاقبت گفت: ایول ای نفسِ مطمئنه!
21 عدد ساعت ایستاده
منتظر در پزشكی قانونی
چه توهینی
«ادنا من البهائم» *
قالِ الرسولالله:
»آیا
من نباید انتقامِ خود را از عصماء
دخترِ مروان بگیرم؟«
عمیربن عدی از كجا كلاشینكف جوركند
برای قلبِ عصماء؟
البته ابوافك و كعببن اشرف *
در شارلیعبدو كاریكاتور میكشیدند
هفتِ ژانویه، هفت شاهدِ رعنا
شارلی عبدو هم شهید داد آخر
این را دیگر شوخینمیكند
هیچكس نمیآرد كشیدن
كاریكاتورِ مرگ را
- یا الله، یا الله، یا الله قبول بفرما
الهم رزقنا شهداءنا *
و قبول بفرما این سه شهید را
تقدیمنمودیم به تو امروز
الهی منْانی كه خواندی فتوای ما
و میكُشی آنها
«ادنا من البهائم»
همچنانکه عاد و ثمود و فرعون صاحب سپاه
زیرِ تازیانۀ عذابِ تو
که سخت در کمینی تو* یا الله، یا الله، یا الله
راهِ قدس قدسی است
آغا قسم خورده، میخورد
مشقاسم میگیرد بغداد، دمشق، غزه، گرفته
قُدقُدِ سید تمامی ندارد
تا قدس 190 هزار سو
خلیفة التهرانی
چندهزار جفت كفش؟
دخترك در برف ...
شبِ هزار و دو
قصهمیگوید مرضیهكماندو
خلیفه زنهایش را فروخت
به سربازهایش، هزار دلار دانهای
خلیفة البغدادی
بنگ بنگ فتوا:
بكُش برای دلار
بكُش برای زن
بكُش برای بنگ
ویسكی اما حرام
شیكاگو دوباره طلوعمیكند
كیست پدرخوانده؟
بوکو حرام، کتاب هم؟
خلیفةالموصل یا خلیفةالطهران؟
سههزار زنِ كارتنخواب
و جهادِ الاكبر، الجهاد النكاح
خطبه میخواند خلیفه
بكُش برای دلار
راستی، چه توطئهای
سقوطِ بهای نفت! این برهۀ حساس!
بهای خونِ سنگینِ شمال
هر بشكه چند؟
مگر انگلیسِ خبیث میگذارد
لندن یک میلیارد پوندِ آغا را مسدودکرد، کرده
قاسم قسم می خورد
امشب پاریس درخشانتر از همیشه است
با ستارههای حلبی
بر شانههای آژانهایش
و یك جرعه هم
بسلامتی آن دو تا كاكاسیاهِ یتیم
سوراخسوراخ، پشتِ چاپخانه، آبكش
چه شاهكاری! ژنرالِ اطلاعاتی!
حتا شامپانی كشمیآید
در آن آبكش
21 سیكو، لانژین، كاسیو
باتری نیمه اما خوابیده
با مرگ هم بازی؟
21 دستِ اوست
همواره
پاریس، میدانِ جمهوریت
Je Suis Charlie
سورۀ بقره، رحمن و رحیم
4 جهود هم حلشدند
حیف قطری نزدند دست و پاشان *
فقط گلوله
راستی ژنرال فهمیدی مفتی كه بوده
آن نفسِ مطمئنه؟
بُتهای بامیان را *
كسی دیده گریان؟
«ادنا من ابهائم»
راستی ژنرال، دستِ كدام آغا میدرخشد
رولكسِ دكتر بختیار؟
این تلیك تلیك، دندانهای تُست ژنرال
یا استخوانهای دوگُل؟
و تهران، لبخندِ كماندوها:
حزب فقط حزبِ دلار!
قصه ما بسر رسید
چه برفی!
دخترك به خانه نرسید
9/1/2015
* * * * * * *
ای نفسِ مطمئن، داخل شو میان بندگان من، و داخل بهشت شو، خشنود و از
تو خشنود. قرآن، والفجر
«پستتر از حیوانات» دشنامی قرآنی
روایات ابن اسحق
خدایا روزی ما كن شیهدانِ ما را
فصب علیهم ربک سوط عذاب، ان ربک لبالمرصاد، قرآن، والفجر
مجازات جهودان را قرآن چنین تعیینكرده، بجرم دو بار فساد فیالارض.
مجسمههای عظیمِ بودا در افغانستان كه طعمۀ طالبان شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر