پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

۱۳۹۳ دی ۲۸, یکشنبه

زخمی که به قامتِ قلم ، بارید / شعر / رضا مقصدی


زخمی که به قامتِ قلم ، بارید 
یک زخمِ هزارساله ی جاری ست.
تصویرِ سیاهِ هرچه آیینه
معنای ستروَنِ سیه کاری ست
.


زخمی که به قامتِ قلم ، بارید
یک زخمِ هزارساله ی جاری ست.
تصویرِ سیاهِ هرچه آیینه
معنای ستروَنِ سیه کاری ست.

زیباییِ روشناییِ خورشید
دردیده ی شب، کبودیِ مرگ است.
هرجا که پرنده را پیامی هست
هرجا که سپیده را سلامی هست
تاریکیِ دیرساله، چون زهری
در سینه ی بی قرارِگلبرگ است.

در واژه، زبانِ دل نمی گنجد
گردر دلِ مهربانِ هر واژه
مستی نکند بهار وُ تیراژه.

آفاق، به قامتِ قلم ، زیباست.
وقتی که زمانه را زبانی نیست
وقتی که زمینِ تشنه ی هر جان
دلبسته ی بوسه های باران ست

این ابرِ سخنسرای بارانی
سرمست تر از سرودِ سرشاری ست.
بر سینه ی سوگوارِ او هرچند
یک زخمِ هزار ساله ی جاری ست.

دی ماه 1393


هیچ نظری موجود نیست: