به کدام
پرتگاه پناهنده شدی منصور
که از
قطارِ رونده در دورهای دور
صدای بال
بالِ تو میآید.
به کدام پرتگاه پناهنده شدی منصور
که از قطارِ رونده در دورهای دور
صدای بال بالِ تو میآید.
صدای بال بالِ تو میآید.
از قطاری
که در دوردستهای دور میرود
صدای آهن
بر آهن نمیآید
از قطاری
که در دوردستهای دور میرود
صدای بال
بالِ پروانه ای میآید
که به
محض رهائی از پیله
راهِ
ابریشم را وامینهد
و به
پرتگاهِ پناهندگی
پَر میکشد
-
پرتگاهی که بالأخره
خاکی
دارد، نام وُ نشانی دارد.
حالا
همین
حالا
از قطاری
که از دوردستهای من میرود
صدای بال
بال تو میآید
اما
در گذارِ
این همه روزهای روز
هنوز نمیدانم
به کدام پرتگاه پناهنده شدی منصور.
هوستون-
تگزاس
مارس
2015
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر