۱۲ جستار در نقد
ادبیات داستانی و فرهنگ از بهروز شیدا همراه با ۱۲ شعر از برونو ک. اویر (Bruno K. Öijer) شاعر سوئدی به ترجمه او در کتابی با عنوان «این خروس از کیست که سر
ندارد«. این کتاب را نشر باران در سوئد به
تازگی منتشر کرده است.
بهروز شیدا در تازهترین اثر پژوهشیاش در مقالاتی، از جمله داستانهای زیر را بررسی کرده است: «خروس» نوشته ابراهیم گلستان، «کبک» نوشته رضا زنگیآبادی، «پنجاه درجه بالای صفر» از علی چنگیزی، «لب بر تیغِ» حسین سناپور، «خنده شغال» وحید پاکطینت، «فرار به سامرا»ی ایرج رحمانی، «رقص پروانهها» نوشته شهرام خلعتبری، «بچههای اعماق» از مسعود نقرهکار، «شب ممکن» نوشته محمد حسن شهسواری، رمان «همخونه» از مریم ریاحی و آثاری از نویسنده فقید ایرانی: داریوش کارگر.
بهروز شیدا، پژوهشگر ادبی:
محور اصلی جستارهای این کتاب شاید جستوجوی دو
چیز است: جستوجوی صداها و گفتوگوها. گذری از گفتوگوی صداهایی که در فورم – سخنهای
ژانرهای گوناگون ریختهاند: رمانهای فارسی، رمانهایی که به زبانهای دیگر نوشته
شدهاند، سریالهای سیمای جمهوری اسلامی، فیلمهای بلند ایرانی، فیلمهای بلند
غیر ایرانی، ترانههای فارسی، کتابهای ورزشی. جستارهای این کتاب اشارهایاند به روابط بینامتنی در متنهایی که از
زندان، خشونت، تبعید، بازی، قدرت، تاریخ، بازار، تنهایی، نوستالژی، مرگ، عشق،
ستیز، تقدیر سخن میگویند.
یکی از ویژگیهای آثار بهروز شیدا در پژوهش ادبی
این است که رابطه معمولاً پنهان بین ادبیات، سینما و موسیقی را کشف میکند، با این
قصد که ما را به یک درک فرهنگی از زمانهای که در آن به سر میبریم برساند. برای
مثال، در تازهترین کتاب او، در جستار «و هنوز چه نقشها که در این شهرها است»،
رمان «همخونه» نوشته مریم ریاحی و داستان بلند «شب ممکن» نوشته محمد حسن شهسواری
در مقایسه قرار گرفته است با ترانههای گروه «هیچکس».
سروش لشگری با نام هنری «هیچکس» از نخستین
خوانندگان رپ فارسی و از پیشگامان «رپ خیابانی» در ایران است.
بهروز شیدا:
پرسش این جستار این بوده است که اگر «واقعیت»
ایران آن چیزی بود که در هر یک از این دو رمان و آن شش ترانه تصویر شده است،
«واقعیت» ایران چگونه بود؟ تفاوت این سه تصویر چیست؟ پاسخ این جستار این است که در
رمان «همخونه» جدالی میان دو نوع «زندگی» برپا است که برتری یک نوعِ آن
تردیدناپذیر فرض شده است: برتری جهان شرق در برابر جهان غرب، اسلام در مقابل غیر
اسلام، حکمت پدر در مقابل وسوسه پسر. در «همخونه» انسان موجودی است که در آغوش
خدای اسلام کمال میجوید، در آغوش پدر عشق آسمانی میآموزد، در عشق آسمانی راه خدا
مییابد. ایران «همخونه» ایرانی است که سرانجام در ایدئولوژی حاکم «آرامش» مییابد.
در شش ترانه گروه هیچکس اما اختلاف طبقاتی بیداد میکند؛ بچه پولدارها به بچههای
پایینشهر فخر میفروشند؛ مردان جوان پایینشهر «زنان مایهدار» را تیغ میزنند؛
نیکی دیری است مرده است؛ انسان به اندازه «زر انباناش» میارزد. ایران در شش
ترانه گروه هیچکس جنگل گرگهای همیشه گرسنه است؛ جنگلی که در آن گرگهای سیر هم
گرسنهاند؛ جنگلی که در آن برههای گرسنه جز ایفای نقش گرگ راهی ندارند. در
ایرانِ «همخونه» «معنای» زندگی از ضریح امامزادهها تمنا میشود. در ایرانِ شش
ترانه گروه هیچکس زخم بدخیمی آواز میشود که بر ستون فقرات یک سرزمین نشسته است.
بهروز شیدا در نقد ادبی زبان و رویکرد تازهای را
به کار گرفته است: او کتابی را معرفی نمیکند که خوب و بد آن را به ما نشان بدهد.
تلاش میکند از طریق نمونههایی از آثار ادبی و هنری مختصات زمانه ما را بازتاب
دهد. جام جهانی فوتبال در سال ۲۰۱۴ همانقدر اهمیت
دارد که سریالهای تلویزیونی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی.
بهروز شیدا:
به تکرار میگویم همه متنهایی که در ایران تولید
میشوند در چهارچوب گفتمان سکوت اسیراند. یعنی بسیاری از چیزها را هرگز نمیتوان
گفت؛ بسیاری چیزها را هم باید طور دیگری گفت. گفتمان سکوت البته در ژانرهای
گوناگون پیامدهای گوناگون دارد. به عنوان نمونه در سریالهای تعلیمی یا تاریخی
همیشه به تبلیغ گفتمان حاکم راه میبرد. در رمان فارسی اما پیامد گفتمان سکوت
یکسان نیست.گاه به غیاب پارهای از زبانها، گفتوگوها، اندیشهها، حادثهها،
موضوعها مجبور میشود؛گاه به تحسین بخشهایی از گفتمان حاکم راه میبرد؛گاه به
تبلیغ گفتمان حاکم راه میبرد؛ به گفتمان سریالهای تعلیمی یا تاریخی شبیه میشود.
شب، آنابل لی را زمزمه میکند
در مقدمه
« این خروس از کیست که سر ندارد» نوشته بهروز شیدا میخوانیم:
«بعد
از هر جستار شعری آمده است؛ انگار استراحتگاهی که خستهگی میروبد؛ بیآنکه هیچ
شعری با جستار پیش از خود به روشنی یا در ابهام سخنی بگوید؛ رابطهای بینامتنی
داشته باشد؛ که هر شعر تنها یک استراحتگاه است؛ دوازده استراحتگاه پس از دوازده
جستار؛ نوعی فورم برمبنای تداخل ژانرها؛ که در این کتاب هر عکس با جستار پس از
خود سخن میگوید؛ و هر شعر شاید سخنی دیگر میگوید؛ که این کتاب نیز سخنی با سخنها
است. »
۱۲ شعری که بهروز شیدا به عنوان توقفگاه و
استراحتگاهی برای خواننده کتابش برگزیده، از سرودههای برونو ک. اویر (Bruno K. Öijer) شاعر سوئدی نه چندان شناخته شده در زبان فارسیست.
برونو ک.
اویر در سالهای دهه ۱۹۷۰ آغاز به
کار کرد و تاکنون چندین مجموعه شعر و یک رمان هم منتشر کرده است. او را به عنوان
یک شاعر سازشناپذیر که به قوانین برنهاده خودش عمل میکند میشناسند. اویر به
خاطر اجرای شعرهایش به سبک راک هم شهرت دارد. نافرمانی مدنی؟ عصیان در جهان شعر؟
بهروز
شیدا:
برونو.
ک. اویر شاعر فقدانهای ناگزیر، زخمهای پنهان، بیمعناییهای عادت شده است.
برونو ک. اویر پشت بازیای را میخواند که در آن عشقها از دست میروند؛ مغلوب شبها
میشوند؛ بازیای که در آن جهانی که آرمانی جلوه میکند جز اندوه غیاب صداهای مرهم
نیست. شعر برونو ک. اویر شاید حاصل آمیختگی پرسشی فلسفی و فریادی ضدِ قدرت است که
در دلِ زبانی ساده نشسته است.
برونو ک
اویر درباره شعرهایش گفته است:
«بحث
بر سر این است که انسان بزرگتر باشد از موقعیتی که در آن قرار گرفته و آینده ما
بستگی داشته باشد به اینکه تا چه حد میتوانیم غمگین باشیم از چیزهایی که از دست
دادهایم.»
دو
مجموعه شعر آخر برونو. ک. اویر به فاصله شش سال چاپ شدهاند: مجموعه شعر «سیاه چون
نقره» در سال ۲۰۰۸؛ مجموعه
شعر «و شب آنابل لی را زمزمه میکرد» در سال ۲۰۱۴.
بهروز
شیدا:
نام کتاب
مجموعه شعر آخر برونو. ک. اویر به شعر عاشقانه «آنابل لی»، سروده ادگار آلن پو
اشاره دارد. در شعر آنابل لی، سالها پیش از این راوی و پریای به نام آنابل لی
به عشق یکدیگر دچار میشوند. هر دو کودک هستند؛ عشقشان اما بزرگ است. شبی باد
سردی میوزد. آنابل لی منجمد میشود؛ بستگان آنابل لی او را میربایند و در جایی
دور زندانیاش میکنند. حالا راوی کنار دریا میچرخد و به یاد آنابل لی به ماه و
آسمان مینگرد.
در آخرین
شعر مجموعه شعر «و شب آنابل لی را زمزمه میکرد» که نامِ «همه آنجا بودند» را بر
خود دارد راوی به «کافهای» در پاریس میرود که شاعران و نویسندگان بسیاری از دل
تاریخ در آنجا گرد آمدهاند: از آن میان ارنست همینگوی، والت ویتمن، شارل بودلر،
آلبر کامو، فیودور داستایوسکی، ویلیام بلیک. ادگار آلن پو هم هست؛ غمگین و ویران.
همچون یکی از بستگان شب نشسته است و زمزمه میکند: آنابل لی؛ آنابل لی.
در آخرین
شعر مجموعه شعر «سیاه چون نقره» که نام «هرگز» را بر خود دارد راوی – شاعر اول شخص
بر تختی نشسته است و هر کس در وصف او چیزی میگوید. سرانجام دختر نوجوانی چنین میگوید
که همه در داوری خود اشتباه میکنند. شاعر تنها یک شعر سروده است. و آن شعر، شعر
عشق از دست رفته است.
از بهروز
شیدا تا کنون ۱۸ کتاب
منتشر شده است. ۱۱ کتاب از
این کتابها در زمینه نقد و پژوهش ادبی است؛ یک کتاب ویراستاری خاطرات زندان. او
دکترای ایرانشناسی خود را از دانشگاه یاگلونیانِ کراکوف دریافت کرده است؛ با
موضوعِ مقایسه ده رمان فارسی داخل کشور و ده رمان فارسی خارج از کشور؛ در سه
زمینه تصویر انقلاب اسلامی، نقش قهرمان و مفهوم شهادت.
برگرفته از سایت زمانه / ۰۴ خرداد ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر