ايستادهام اینجا
كنار تنهايیِ خود
در انتظارِ شنیدنِ صدای دلخراشِ
چرخدانِ جيرۀ
روزانه
نويد زنده ماندن
نويد زنده ماندن
۲۰۹
اينجا
تنها ايستادهام
ميان چهارديوارِ مسقّف سبز رنگ
ايستادهام اینجا
كنار تنهايیِ خود
ميان چهارديوارِ مسقّف سبز رنگ
ايستادهام اینجا
كنار تنهايیِ خود
در انتظارِ شنیدنِ صدای دلخراشِ
چرخدانِ جيرۀ
روزانه
نويد زنده ماندن
گرچه وحشت تنهایی در من نیست
نويد زنده ماندن
گرچه وحشت تنهایی در من نیست
اما تلاش میكنم
با طرفِ ديگر ديوار
با طرفِ ديگر ديوار
ارتباط بگيرم
نمیدانم چرا؟
نمیدانم چرا؟
آموختهام با شمارش
اعداد
معنای تقهها را شکل
دهم
اما اين جا همه اعداد غريبند
جز، دو، صفر، و نُه، در يك خط
اينجا تنها ايستادهام
كنار تنهايیِ خود
و زُل میزنم به سقفی
جز، دو، صفر، و نُه، در يك خط
اينجا تنها ايستادهام
كنار تنهايیِ خود
و زُل میزنم به سقفی
که تا بیکران سبز است
مجید علیی / زندان اوین / آذر ماه هشتاد و هشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر