پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

۱۳۹۵ فروردین ۱۱, چهارشنبه

نوروز، در بهارِ دلم ایستاده است / شعر / رضا مقصدی


از یار وُ از دیار، اگر دور مانده ام
نوروز، در دیارِ دلم  ایستاده است



رضا مقصدی 

نوروز، در بهارِ دلـم ایستاده است

این روزِ نو، کنارِ دلم ایستاده است

*
آغوشِ عاشقانِ درخشانِ روزگار
در سمتِ انتظارِ دلم ایستاده است

*
شعرِ زمان، بهجانِ درختانِ شادمان
این بار، در گذارِ دلم ایستاده است

*
در امتدادِ شادِ سخنهای هفت سین
آن سینِ سازگـارِ دلم ایستاده است

*
خورشیدِ سرفرازترین فصلِ سبزِ ما
در ظـهرِ آبشـارِ دلم ایستـاده اسـت

*
در جشنوارهیی بهتماشای سیبِ سُرخ
در گوشه یی، انارِ دلـم ایستـاده است

*
اینک چرا به خنده نخوانم سپیده وار
این سبزه، بی قرارِ دلم ایستاده است

*
با لهجه ی سپیدِ نیــاکانِ آبــی ام
نوروز، در مَدارِ دلم ایستاده است

*
معنایِ مهربانی ی مهتاب را ببین!
در متنِ مِهربار ِ دلم ایستاده است

*

از یار وُ از دیار ،اگر دور مانده ام
نوروز، در دیار ِ دلم  ایستاده است

هیچ نظری موجود نیست: