پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

۱۳۹۴ خرداد ۲۲, جمعه

به مناسبت رونمائی کتاب تذکرة الاشقیاء/ گزیده ای از طنزهای سیاسی / حمید رضا رحیمی (فدوی)

...آنقدر گفتند و گفتند و گفتند که، سرانجام ما هم با همه خنگی و خرفتی تاريخی مان پذيرفتيم که در هزاره ی سوّم زندگی می کنيم و در قبال اين همه هوا و زمين و باد و بارانی که همين طور بی محابا و مجانی مصرف کرده و می کنيم، کاری هم بکنيم.


کار، البتّه زياد کرده ايم امّا نه از نوع امروزی و متداولش. مثلاً در همين خيز قبلی ، سی سالی عمر اضافه داشتيم که در حضورتان باطل کرديم. يک اشکال بزرگ هم داريم که عبارت از اين است که آبمان، با خيلی ها، توی يک جوی نمی رود. نه اين که يک وقت خدای نخواسته، دوستان تقصيری داشته باشند، استغفرالله. راستش را بخواهيد، همه اش تقصير خودمان است و علتش هم اين است که ما به ويژه در حوزه ی طنز سياسی، خودی و غريبه سرمان نمی شود.
          باری ـ چون هر چه کرديم وسعمان نرسيد که برويم راديو و تلويزيون و سوپرمارکت و چلوکبابی و روزنامه و مجله و فرش فروشی و از اين قبيل بزنيم، گفتيم عجالتاً و برای دست گرمی، يک سايت اينترنتی بزنيم. خدای عزّووجّل را چه ديدی؟... يک وقت ديدی که کارمان به عون الله به آنجا هم کشيد و مثل برخی از دوستان، بختمان، غفلتاً باز شد.

 (امّا مأموريت شما خوانندگان عزيز سايت حاضر، اين است که تا پای شهادت برويد و کاری بکنيد که فدوی، به هر قيمت و در کوتاهترين زمان ممکن، به آنجاها که عرض شد، برسد)تکبير!
عقل فدوی، شوربختانه قد نداد که از همان زمان نوجوانی، چنان که اُفتد و دانی، و پيش از آن که آلوده ی ادبيات و هنر معنی دار و هدفمند شود، برود و «مسخرگی و مطربی» بياموزد تا از قِبَل آن داد خود از«کهتر» و «مهتر» بستاند.


هیچ نظری موجود نیست: