شعر و صدا از محمد تنگستانی*
https://www.youtube.com/watch?v=XoOm621ikj4
گوشهی دلُم یکی داره نوحه میخونه
خیلی غیرتیتر از یه فُحش ناموسی
سی ساله زمینگیره یه دختر مو بلند بیچشم و روم
چِشماش چشمهی دریا بود وُ روش، رو ماه تک تکتون
سی ساله زمینگیره یه دختر مو بلند بیچشم و روم
چِشماش چشمهی دریا بود وُ روش، رو ماه تک تکتون
جنگزده موهات شدُم مادر/ محمد تنگستانی
خیلی غیرتیتر از یه فُحش ناموسی
سی ساله زمینگیره یه دختر مو بلند بیچشم و روم
چِشماش چشمهی دریا بود وُ روش، رو ماه تک تکتون
آقام عاشِقش شده بود
عقدش کرد و مجبورمون کرد بِش بگیم ننه
خوُ ننه، آخه یکی نبود بِت بگه ای چی بود باای فیسِش
اول موُ عاشِقت بوُدوُم
زورُم نرسید
آقام هوایی بود
انگیزهای داشت برا هوایی کردنِ بچههاتون
اعزامِشون به بهشت
تو زل تابستوُن مجبور شُدم دورش بزنُم
امضا یه سیدی روُ جعل کردُم و یه عملیات برا خودُم دست و پا کردُم و
رمزش رو گذاشتُم تو
این بچه کامبیزیا بعدن توای فیلماشون ترجمت کردن و بِت گُفتن «مادر»
آخه یه مین چی میفهمه مادر چیه
زده بودم به سیم آخر تو مایههای دمت گرم
رسیدم تو منطقه امونش ندادم
ضامنش و کشیدم خلاصش کردم. خلاص
اول ما عاشقت بودم
شبای عملیات با این همدستاش تو گوشام یه آیههایی میخوندن وردهایی دعاهایی
برا پرپر کردن بچههاتون
مو اهلش نبودم
قطار قطار شهید
فرصتای خوبی داشتُم
غربت اصالت یه مین ـه
تنهایی اصالت دیگهاش
یکی داره گوشهی دلم شروه میخونه
آقام میخواس از ما یه پهلون بسازه خاک پاتون
خو مو از خاک پای آدما بودن بیزارم
حالا ما موندم و یه عشقی که باید بهش بگوم ننه
خو ننهای چه روزگاریه
تف به ذاتت بیاد آقا
تمام اجزام دارم زنگ میزنن
حاجی بچه هاتون تو زمینای خودشون دارن شیمیایی میزنن
یکی این لامصب رو ورش داره یکی اون ور خط داره جون میکنه
اما تنها کسی که جونشو برات میداد مو بودم ننه
خرجا رو میرم بالا
بالا به سلامتیه تک تکون
بالا
برا جووناتون
بالا
این دردمو به کی بگم
خدا یه جندهای بود که همه این بسیجیا عاشقش بودن
کمپوت معرفت بود عاقام
یه مین بود
مین
میذاشت بچه هاتون باهاش عکسای یادگاری بگیرن و بعدن خِلاصشون میکرد
خِلاص
عکساشونو مو براتون پست میکردم
یواشکی
تو بخش نمایشهای رزمی سپاه که بودم نمک به حروما برام پاپوش دوختن
یه پرونده درست کردنای هوا
گفتن ساخت دست کمنیستایی
آخه یه بچه مین چه میفهمه کمنیست چیه
این کار خدای تک تکتون بود
اگه میخواست میتونست از مو یه ماتیک بسازه برا رو لب این دختر خوشگلا
اون وخ میدونستوم که چطور کرم بریزُم که صیدوُم بشین
تو منطقه همه چکمه هاشون بارونی بود و لباشون خشک
برام پاپوش درست کردن
آخه یه مین چه میفهمه مادر چیه
یکی گوشهی دلوُم شروه و نوحه رو با هم میخونه
ننه شهیدا تو چشام دارن رژه میرن صبحگاهی
این کسکشا تفنگاشون بادی نبودن
بچههاتون پیکای شادی نبودن
حاجی و سید و الله و خدا
خویش و قوم بچه بازی بودن، ناخدا
بد به دلتوُن راه ندید
این ترکشایی که رو سرتوُن میباره اشکای ننه ـمه
اشکای ننهم خیرات تک تک جووناتون
آه و نالهش خمس و زکات آقام
ننه اگه امونم داده بودی حالا دو سه تا بچه داشتیم و یه خونه و خِلاص
غربت اصالت یه مین ـه
تنهایی، تنها قوم و خویش ـش
ولی یه روزی از گرمای عشقت میترکُم
یکی ازین ترکشامو میزنم به این امامزاده هاشون همه ـشونو مدرن میکوُنم
مریضان ایمیل بزنن و شفا بگیرن
یه ترکش دیگه مو میفرستم سمت خرابههای دلت یه پارک میسازم برا این بچه یتیما
بهترینشو میدم این بچه رزمندهها ببرن تو خط مقدم
بکارن تو دل دشمن و عاشقش کنن
هر چی که موند
خودم یه قطار میشوم
ننه
ارواح آقا بیا و ریلوم باش
سی ساله زمینگیره یه دختر مو بلند بیچشم و روم
چِشماش چشمهی دریا بود وُ روش، رو ماه تک تکتون
آقام عاشِقش شده بود
عقدش کرد و مجبورمون کرد بِش بگیم ننه
خوُ ننه، آخه یکی نبود بِت بگه ای چی بود باای فیسِش
اول موُ عاشِقت بوُدوُم
زورُم نرسید
آقام هوایی بود
انگیزهای داشت برا هوایی کردنِ بچههاتون
اعزامِشون به بهشت
تو زل تابستوُن مجبور شُدم دورش بزنُم
امضا یه سیدی روُ جعل کردُم و یه عملیات برا خودُم دست و پا کردُم و
رمزش رو گذاشتُم تو
این بچه کامبیزیا بعدن توای فیلماشون ترجمت کردن و بِت گُفتن «مادر»
آخه یه مین چی میفهمه مادر چیه
زده بودم به سیم آخر تو مایههای دمت گرم
رسیدم تو منطقه امونش ندادم
ضامنش و کشیدم خلاصش کردم. خلاص
اول ما عاشقت بودم
شبای عملیات با این همدستاش تو گوشام یه آیههایی میخوندن وردهایی دعاهایی
برا پرپر کردن بچههاتون
مو اهلش نبودم
قطار قطار شهید
فرصتای خوبی داشتُم
غربت اصالت یه مین ـه
تنهایی اصالت دیگهاش
یکی داره گوشهی دلم شروه میخونه
آقام میخواس از ما یه پهلون بسازه خاک پاتون
خو مو از خاک پای آدما بودن بیزارم
حالا ما موندم و یه عشقی که باید بهش بگوم ننه
خو ننهای چه روزگاریه
تف به ذاتت بیاد آقا
تمام اجزام دارم زنگ میزنن
حاجی بچه هاتون تو زمینای خودشون دارن شیمیایی میزنن
یکی این لامصب رو ورش داره یکی اون ور خط داره جون میکنه
اما تنها کسی که جونشو برات میداد مو بودم ننه
خرجا رو میرم بالا
بالا به سلامتیه تک تکون
بالا
برا جووناتون
بالا
این دردمو به کی بگم
خدا یه جندهای بود که همه این بسیجیا عاشقش بودن
کمپوت معرفت بود عاقام
یه مین بود
مین
میذاشت بچه هاتون باهاش عکسای یادگاری بگیرن و بعدن خِلاصشون میکرد
خِلاص
عکساشونو مو براتون پست میکردم
یواشکی
تو بخش نمایشهای رزمی سپاه که بودم نمک به حروما برام پاپوش دوختن
یه پرونده درست کردنای هوا
گفتن ساخت دست کمنیستایی
آخه یه بچه مین چه میفهمه کمنیست چیه
این کار خدای تک تکتون بود
اگه میخواست میتونست از مو یه ماتیک بسازه برا رو لب این دختر خوشگلا
اون وخ میدونستوم که چطور کرم بریزُم که صیدوُم بشین
تو منطقه همه چکمه هاشون بارونی بود و لباشون خشک
برام پاپوش درست کردن
آخه یه مین چه میفهمه مادر چیه
یکی گوشهی دلوُم شروه و نوحه رو با هم میخونه
ننه شهیدا تو چشام دارن رژه میرن صبحگاهی
این کسکشا تفنگاشون بادی نبودن
بچههاتون پیکای شادی نبودن
حاجی و سید و الله و خدا
خویش و قوم بچه بازی بودن، ناخدا
بد به دلتوُن راه ندید
این ترکشایی که رو سرتوُن میباره اشکای ننه ـمه
اشکای ننهم خیرات تک تک جووناتون
آه و نالهش خمس و زکات آقام
ننه اگه امونم داده بودی حالا دو سه تا بچه داشتیم و یه خونه و خِلاص
غربت اصالت یه مین ـه
تنهایی، تنها قوم و خویش ـش
ولی یه روزی از گرمای عشقت میترکُم
یکی ازین ترکشامو میزنم به این امامزاده هاشون همه ـشونو مدرن میکوُنم
مریضان ایمیل بزنن و شفا بگیرن
یه ترکش دیگه مو میفرستم سمت خرابههای دلت یه پارک میسازم برا این بچه یتیما
بهترینشو میدم این بچه رزمندهها ببرن تو خط مقدم
بکارن تو دل دشمن و عاشقش کنن
هر چی که موند
خودم یه قطار میشوم
ننه
ارواح آقا بیا و ریلوم باش
* "محمد تنگستانی" شاعر، نویسنده و روزنامه نگار، متولد28 نوامبر 1982 در آبادان است.
او در سال ۲۰۱۲ (به ناچار) به کشور بلژیک پناهنده شد وبلا فاصله در رسانههای
فارسی زبان شروع به کار کرد.
محمد تنگستانی از سال ۲۰۱۱ یکی از مدیران کمپین خانواده بزرگ "زندانیان سیاسی" شد و درهمان سال به عضویت کانون "نویسندگان در تبعید" درآمد.
محمد تنگستانی از سال ۲۰۱۱ یکی از مدیران کمپین خانواده بزرگ "زندانیان سیاسی" شد و درهمان سال به عضویت کانون "نویسندگان در تبعید" درآمد.
کتابهای منتشرشده:
مجموعه شعر "من روی به نام تو بود افتاد" انتشارات پاندا 2005
مجموعه شعر "من روی به نام تو بود افتاد" انتشارات پاندا 2005
مجموعه شعر «فیلم کوتاه» انتشارات شعر پاریس 2008
آلبوم شعر صدا "Word" زیر زمینی 2009
مجموعه شعر "امیر زهرا" نشر h&s لندن 2014
"شهروندجهان" دو جلد (مجموعه مصاحبهها و یادداشتها) 2015
کتابهای در دست چاپ:
فیلم هندی (مجموعه شعر)
فیلم هندی (مجموعه شعر)
کربلایی (مجموعه داستان)
یابانجی لیدی (مجموعه داستان)
خورشید خان و خانم ماه (مجموعه داستان)
خورشید خان و خانم ماه (مجموعه داستان)
محمد تنگستانی را صاحب نظران
ادبیات معاصر شاعر شعرهای«جنگزده» مینامند.
به گفته هرمز علیپور(شاعر موج ناب) محمدتنگستانی شاعریست که کلمه را به خوبی می شناسد .و این اصلی برای شناخت شاعر از غیر شاعر است .
حسین نوشآذر داستان نویس و مترجم آثار ریچاردبراتیگان و روزنامهنگار می گوید : عشق به آبادان، رویکرد به طنز، بهرهگیری از زبان کوچه و خیابان و لحن، اینها ویژگیهای شعر تنگستانی ست. شعر او شعر صحنه است.
به گفته هرمز علیپور(شاعر موج ناب) محمدتنگستانی شاعریست که کلمه را به خوبی می شناسد .و این اصلی برای شناخت شاعر از غیر شاعر است .
حسین نوشآذر داستان نویس و مترجم آثار ریچاردبراتیگان و روزنامهنگار می گوید : عشق به آبادان، رویکرد به طنز، بهرهگیری از زبان کوچه و خیابان و لحن، اینها ویژگیهای شعر تنگستانی ست. شعر او شعر صحنه است.
سابقه روزنامهنگاری خارج از ایران:
نویسندگی و خبرنویسی رادیو فردا
نویسندگی ایرانوایر
نویسندگی و خبرنویسی رادیو فردا
نویسندگی ایرانوایر
نویسندگی رادیو کوچه
نویسندگی رادیو زمانه
نویسندگی در روزآنلاین
داخل ایران :
مقالهنویسی روزنامه روزان
دبیر سرویس فرهنگ هنر روزنامه نسل فردا
دبیر سرویس فرهنگ هنر ایسنای اصفهان
دبیر سرویس فرهنگ هنر هفتهنامه آوای خوزستان
دبیر سرویس هفتهنامه پنج مهر
نویسندگی، ماهنامه عروسک سخنگو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر