پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایران

۱۳۹۴ فروردین ۹, یکشنبه

تا جهان، مرا ويران نسازد / شعر به دو زبان فارسی و انگلیسی / مجید نفیسی

از جهانم ويرانه هايي مانده است
پوشيده در مِه سنگينِ بامدادي.
پا كِشان از ميان آوار مي گذرم
در برابرِ تلواره اي مي ايستم
و از خود مي پرسم كه اين كوت
نشان از كدام خانه دارد؟


مجید نفیسی

از جهانم ويرانه هايي مانده است
پوشيده در مِه سنگينِ بامدادي.
پا كِشان از ميان آوار مي گذرم
در برابرِ تلواره اي مي ايستم
و از خود مي پرسم كه اين كوت
نشان از كدام خانه دارد؟


هر گشوده گاهي به دروازه اي بدل مي شود
و هر پاره ديواري به بارويي باشكوه.
درختانِ خاك آلود رخ مي شويند
و اسبي از درون مِه شيهه مي كشد.
كوراوغلوي روشن از راه رسيده است
تا مرا از زمين برگيرد
و با خود به دشتهاي باز برسانَد.

آه! جهان دوباره رنگ برمي گيرد
اشباح به كالبدهاي خود بازمي گردند
و با چشمانِ رخشانشان سخن مي گويند.

تا جهان، مرا ويران نسازد
من جهان را به چشم خود باز مي سازم.

        27 فوريه 2002

بخوانيد:
"فصلنامه ي نگاه نو" تهران، شماره ي 104 با 9 شعر از مجيد نفيسي و
تصويرسازي نوشين نفيسي.
To see the picture please click at:
http://www.iroon.com/irtn/blog/6168/






For the World Not to Ruin Me

     By Majid Naficy

There are remains of my world
Covered in a heavy morning fog.
I drag my feet through the rubble,
Stop at every mound and ask myself:
Which house does this pile belong to?

Every opening changes into a gate
And every broken wall into a majestic castle,
The dusty trees wash their faces
And a horse neighs from the fog’s midst.
The sighted Koroghlu* has arrived
To lift me from the ground
And carry me with him to the open meadows.

Ah! The world will regain colors,
Ghosts will return to their bodies
And speak with their shining eyes.

For the world not to ruin me
I rebuild the world to my eyes.

     February 27, 2002

*- Koroghlu, literally “son of a blind man” in Turkish, the hero of an Azerbaijani folktale.. He fights against a feudal lord who has blinded his father.

هیچ نظری موجود نیست: